سروش پرهامی، موسس خانه پرهامی و پژوهشگر گردشگری خوراک در یادداشتی نوشت: از روزی که خانه پرهامی را در دل بافت تاریخی شیراز بنا کردیم، باورمان این بود که خوراک فقط غذا نیست. خوراک، رسانهای است برای روایت، برای لمس فرهنگ، برای چشیدن تاریخ. دغدغه من از همان ابتدا این بود که غذا را نه صرفاً به عنوان یک وعده، بلکه به عنوان یک تجربه فرهنگی ببینیم؛ تجربهای که با تمام حواس درگیرت میکند، تو را به فکر فرو میبرد، و گاهی حتی اشکت را درمیآورد.
وقتی مهمانی از اسپانیا، کردستان، بلوچستان یا ایتالیا به خانه پرهامی میآید، از او نمیخواهم فقط اقامت کند. از او میخواهم غذای خودش را برای شیرازیها بسازد، قصهاش را با خوراکش روایت کند. چون آدمها ممکن است به هنر بیتفاوت باشند، اما غذا همیشه راهی برای ورود به دلهاست. خوراک، تلهای شیرین برای روایتهای عمیق است.
من با خوراک سفر کردم؛ نه فقط در شیراز، بلکه در اسپانیا، آرژانتین، برزیل و سوئیس. در هر جا، دنبال قصههایی بودم که از دل آشپزخانهها بیرون میآیند. شیفته فرهنگ آمریکای جنوبی شدم، چون سهلگیریشان به زندگی، به طرز عجیبی شبیه شیرازیهاست. آنها هم مثل ما، زندگی را میچشند، نه فقط میگذرانند.
رویداد «آبادان» که سهشنبه برگزار شد، ادامه همین مسیر بود. ما از مردی آبادانی دعوت کردهایم که روایتگر تراژدیهاست، عاشق تاریخ و حافظه جمعی. میخواهیم آبادان را نه فقط بشنویم، بلکه بچشیم. این رویداد، تکهای از پازل فرهنگی ماست؛ تلاشی برای روشنتر کردن مکتب شیراز.
خانه پرهامی فقط یک اقامتگاه نیست. اینجا جاییست که خوراک، روایتگر میشود. هر رویداد، فرصتیست برای بازخوانی فرهنگها، برای شناختن آدمها، برای لمس ریشهها. خوراک، الفبا دارد. باید یادش گرفت تا بتوان با آن جملهای ساخت که معنا داشته باشد. من هنوز در حال یادگیریام، هنوز در حال چشیدن و فهمیدن.
در سال ۱۳۸۹، وقتی این خانه را در دل بافتی پر از آسیب ساختیم، باورمان این بود که میشود چراغی روشن کرد. حالا، اگر خوراک نتواند مانع خاموش شدن این چراغها شود، اگر نتواند جلوی فروپاشی خانهها را بگیرد، به چه دردی میخورد؟ خوراک باید کاری کند، باید نوری باشد در کوچههای تاریک.
من از گردشگری خوراک عبور کردهام؛ به مفهومی رسیدهام که خوراک، مسئولیت اجتماعی دارد. اگر نتواند ترس را از دل آدمها بردارد، اگر نتواند اعتماد بسازد، اگر نتواند فرهنگ را زنده نگه دارد، دیگر خوراک نیست، فقط غذاست.
و من، هنوز در حال روایت کردنم. با هر لقمه، با هر قصه، با هر مهمان.
انتهای پیام/
نظر شما